English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6983 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
heat muff U پوشش اطراف پنجه اگزوز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
branch pipe U پنجه اگزوز
barburetor heater U جلد نصب شده دراطراف لولههای پنجه اگزوز
duct U لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
palmatifid U دارای شکافی شبیه پنجه دست شکافته پنجه
bezel U پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
nickel clad sheet U ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل
screened U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screens U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screening, screenings U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
exhaust U اگزوز
exhausts U اگزوز
exhaust system U سیستم اگزوز
exhaust pipe لوله اگزوز
stack U لوله اگزوز
stacked U لوله اگزوز
stacks U لوله اگزوز
exhaust cone U مخروطی اگزوز
exhaust manifold U چندراهی اگزوز
tail pipe U لوله اگزوز
combustion/exhaust U اگزوز-خروجبخار
exhaust stroke U مرحله اگزوز
exhaust U لوله اگزوز
exhausts U لوله اگزوز
turbocharger U انبار اگزوز
tailpipe U لوله انتهایی اگزوز
exhaust gas admission اگزوز ورود گاز
comparative cover U پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
back-firing [detonating] exhaust U لوله اگزوز آتش گیر
bayonet exhaust pipe U قسمت پهن انتهای لوله اگزوز
back pressure U فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
cuticle U پوشش مو پوشش شاخی
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
roof covering material U مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
clawing U پنجه
pitchforks U پنجه
clawed U پنجه
claw U پنجه
griff U پنجه
claws U پنجه
fistula U پنجه
pitchfork U پنجه
fives U پنجه
paws U پنجه
paw U پنجه
digitigrade U پنجه رو
downstream toe U پنجه سد
adactylous U بی پنجه
forking U پنجه
cross arm U پنجه
toe U پنجه
toes U پنجه
pawed U پنجه
fork U پنجه
pawing U پنجه
talon U پنجه
talons U پنجه
digitation U پنجه
kick up U زدن پنجه
cyclamens U پنجه مریم
sowbread U پنجه مریم
swine bread U پنجه مریم
toeless U بدون پنجه
paws U پنجه زدن
knuckle-dusters U پنجه بوکس
leptodactyl U باریک پنجه
knuckle-duster U پنجه بوکس
toe cap U پنجه کفش
paw U پنجه زدن
cyclamen U پنجه مریم
palmate U شبیه پنجه
pawing U پنجه زدن
brass knuckles U پنجه بوکس
the mailed fist U زور سر پنجه
pedatifid U پنجه وار
pentadactylic U پنجه دار
lycopod U پنجه گرگی
lycopodium U پنجه گرگی
intoed U پنجه بتو
pawed U پنجه زدن
lobster claw U پنجه خرچنگی
intoed U پنجه برگشته
pentadactylous U پنجه دار
knuckle duster U پنجه بوکس
hand post U پنجه راهنما
hellweed U پنجه کلاغ
tiptoe U نوک پنجه
toe U با پنجه پا زدن
cat's paw U پنجه گربه
wild bryony U پنجه کلاغ
tiptoes U نوک پنجه
tiptoeing U نوک پنجه
tiptoed U نوک پنجه
fissiped U پنجه شکافته
fissidactyl U پنجه شکافته
heel and toe با پنجه و پاشنه
toe U با پنجه پا راندن
cat's paws U پنجه گربه
muff U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffing U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffs U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffed U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
forepaw U پنجه پای جلو
clevis U اتصال پنجه مفصلی
pedate U پنجه دار شبیه پا
brass knuckles U پنجه مشت زنی
pounced U درحال حمله با پنجه
forepaw U پنجه دست حیوانات
winnowwing fan U جام پنجه شانه
digitation U انشعاب بشکل پنجه
devil's claw U خفت پنجه دیوی
crow foot zinc U پیل پنجه کلاغی
ground fir U پنجه گرگ سلاژین
toeplate U نعل پنجه کفش
hunker U روی پنجه پاایستادن
ball of toe U گوشت زیر پنجه پا
pouncing U درحال حمله با پنجه
pounces U درحال حمله با پنجه
square toed U دارای پنجه مربع
pounce U درحال حمله با پنجه
monkey fist U گره پنجه میمون
lumbrical U ماهیچه انگشت یا پنجه
pigeon toed U دارای پنجه برگشته
hand to hand U دسته و پنجه نرم کردن
hand-to-hand U دسته و پنجه نرم کردن
base thickness of buttress U عرض پنجه پشت بند
pigeon toed U دارای پنجه خمیده بداخل
toe off U جدا شدن پنجه پا از زمین
scoop U پنجه ماشین خاک برداری
scooped U پنجه ماشین خاک برداری
scooping U پنجه ماشین خاک برداری
scoops U پنجه ماشین خاک برداری
cross swords U دست و پنجه نرم کردن
fingering U پنجه گذاری انگشت کاری
syndactylism U پیوستگی واتصال پنجه ها بیکدیگر
He has a delightful touch on the guitar . U گیتار را با پنجه گرمی می نوازد
pentadactylate U دارای پنج زائده شبیه پنجه
Foxglove U گل پنجه علی [در تهیه رنگ زرد]
palmipede U پرندهای که پنجه هایش پرده دارد
Ravishingly beautiful. U مثل پنجه آفتاب ( بسیار زیبا )
environment U اطراف
environments U اطراف
from the four winds U از اطراف
milieu U اطراف
parties U اطراف
milieus U اطراف
environs U اطراف
milieux U اطراف
cats paw U الت دست دیگران گره پنجه گربهای
antisubmarine screen U پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
pericardium U اطراف قلب
sides of the question U اطراف موضوع
vicinity U در حدود در اطراف
go around <idiom> U به اطراف سفرکردن
mess around <idiom> U دو رو اطراف بازیکردن
wry U به اطراف چرخاندن
wryly U به اطراف چرخاندن
about U در اطراف نزدیک
graveside U اطراف قبر
edge zone U اطراف لبه
architrave U گچبری اطراف در
periderm U پوست اطراف
ambient noise U صدای اطراف
pappus U کلاله اطراف گل
gravesides U اطراف قبر
jacana U پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود
tap dance U نوعی رقص که در ان پنجه وپاشنه پا را به سرعت به زمین می زنند
parties U متداعیین اطراف دعوی
to look a bout U اطراف کار را پاییدن
atmospheres U فضای اطراف هرجسمی
touchline U خط اطراف زمین فوتبال
sea chest U مکندههای اطراف ناو
barnyard U محوطهء اطراف انبار
atmosphere U فضای اطراف هرجسمی
barnyards U محوطهء اطراف انبار
seaward U اطراف دریا روبدریا
black eye U سیاهی اطراف چشم
quayside U زمین اطراف بارانداز
look round U اطراف کار را دیدن
black eyes U سیاهی اطراف چشم
port U ریل اطراف ناو
crow's foot هرچیزی بشکل پنجه کلاغ چین و چروک گوشه لب و چشم.
longspur U انواع پرندگان پنجه بلند نواحی قطبی وشمال امریکا
to beg [of a dog holding up front paws] U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
to sit up and beg U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
safe distance U مسافت امن اطراف مین
paraselene U روشنایی اطراف هاله ماه
frame U و مرز اطراف فضای پنجره
sword dance U اجرای رقص در اطراف شمشیر
periosteal U واقع در اطراف ضریع استخوان
reel U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
(keep/have one's) ear to the ground <idiom> U بادقت مراقب اطراف بودن
areola U محوطهء کوچک اطراف چیزی
boundry lines U خطوط اطراف زمین والیبال
whisker U موی اطراف گونه وچانه
reels U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
Recent search history Forum search
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com